پایگاه خبری تحلیلی بلادشاپور *
درد درد ، درد
درد از فراق یک مرد
ای دریغ ازین درد ، دریغ از درد کوچِ این مرد
درد و درد از کوچ از کوچ سرد ، از جدایی ،از فراق فراق یک مرد ، یک مرد که نه یک کتاب مرد .
قطور کتاب مرد ، کتابی با چند فصل و هر فصل حاوی چند درس . فصول گوناگون با درسهای نیک ، نیک درسی چون مردم داری ، درس مهمان نوازی درس مهربانی و ….
شیر سنگر نشین، نیک گوی و نیک خوی و نیک کار مردی از تبار ایلمان ، ایلخان و ایلبان و ایلدار و ایلیار دیارمان ، در کنار نیل کوه استوار ، سترگ و ستوار بود و سفیر خوب سادات در لوداب و اشاعه داد فرهنگ ناب و غنی ایلش و تبارش را چون مهمان نوازی و مردم داری و فرهنگ و معنویت .
رفت تا بگوید “
نه خسرو ماند با تاج کیانی
نه یوسف ماند با حسن جوانی
اگر شاهی ، گدایی عاقبت مرگ
اگر زرین کلاهی عاقبت مرگ
باید گفت امسال چه شوم سالی داشتیم ، سالی پر از کوچ ، کوچ نیک نامان و نیک کاران و بزرگان ،بزرگانی چون کاظمی نیا ها ، خواهش نیک ها ، داورپناها ، جهانبین ها و ……
جهان یادگار است و ما رفتنی
به گیتی نماند به جز مردمی
به نام نیکو گر بمیریم رواست
مرا نام باید که تن مرگ راست
بله مرگ حق است و گریز از آن نیست ، ما هر که باشیم و هرچه باشیم و هر جا باشیم و در هر کسوت و مقام و لباس، باید جام زهر مرگ را سر بکشیم .
حکیم فردوسی گوید “
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس .
کلام فردوسی ، نیکی کردن و یکتا پرستیدن و به مرگ اندیشیدن و مردم داریست که گویا او در این دو بیت خصایص و صفات مرحوم میرزا سیف الله جهانبین را بر شمرده .
ثبت دیدگاه